اهمالکاری

حدود پنج ماهی است از انتشار آخرین پستم میگذرد. امروز بعد از مدتها تصمیم گرفتم نوشته تازهای در سایت منتشر کنم. این مدت که از نوشتن الکترونیکی دور بودم بیشتر وقت خود را در رابطه با نوشتن، روی کاغذ صرف میکردم.
دلیل آنکه مطالب خود را منتشر نمیکردم چه بود؟
شاید نداشتن رضایت خاطر و یا اهمال کاری. به قطع میدانیم که هر دو مسیر تلاش و استمرار را سد میکنند. اما کدام یک جوابگوی مشکل ما خواهد بود؟
بیشک هیچکدام. جز این نیست که فرصتی را از دست داده و از روتین زندگیِ خود دور شدیم در حالی که میتوانستیم از زمانِ خویش استفاده بیشتری ببریم. هرچند فکر کردن به روزهای مرده و از دست رفته اهمیتی ندارد. اکنون اینجاییم تا کمی بیشتر بنویسیم. تا مدت طولانی از نوشتن دور نباشیم و تمرکز خود را بیشتر روی مسیر و اهدافمان بگذاریم و نه حواشی و شرایط زندگیمان.
فکر کردن و زمان گذاشتن روی افکار و اتفاقات منفی زندگی فرصت کار را از ما خواهد گرفت. سرعتمان را کند خواهد کرد و در نهایت مدت طولانییی ما را از مسیر منحرف کرده و این را در ما عادت خواهد داد. فکر کردن بهشان هزینهای ندارد همانطور که فکر کردن به مسائل درست و درخور. اما هر کدام بازدهی دارند. اولی مغز ما را به تحلیل میبرد و ما را پریشان میکند، دومی امید در استمرار و پیشروی را درون ما شکل خواهد داد.
انتخاب ماست که کدام یک را برگزینیم و برای ادامه راه بکار بگیریم. طی این مدت چیزهای بسیاری آموختم. یکی از مهمترینها و کارآمدترینهایش این است؛
“زندگی جریان خواهد داشت. نه شادی در آن مطلق است و نه رنج. هر دو در آن برای همیشه حضورخواهند داشت و مانند دو کودک در یک نیمکت در کنار هم خواهند نشست. به بیانی دیگر نیمی از ما رنج است و نیمی دیگر شادی، این دو بدون هم معنایی نخواهند داشت”
زمان اندک است. تا میتوانیم از لحظات خود استفاده کنیم. آنها هرگز برنمیگردند. آنها هرگز جبران نخواهند شد. اینکه زندگی مطابق میل ما باشد یا نباشد دست ما نیست. اما اینکه چگونه آن را مدیریت کنیم و از پس مشکلات برآییم از عهده ما خارج نیست. از اینکه امروز توانستم اینجا کمی برای خود بنگارم خوشحالم. اگر شما هم میخوانید
پس
ارادتمندم…