
اهمالکاری
حدود پنج ماهی است از انتشار آخرین پستم میگذرد. امروز بعد از مدتها تصمیم گرفتم نوشته تازهای در سایت منتشر کنم. این مدت که از نوشتن الکترونیکی دور بودم بیشتر وقت خود را در رابطه با نوشتن، روی کاغذ صرف میکردم. دلیل آنکه مطالب خود را منتشر نمیکردم چه بود؟ شاید نداشتن رضایت خاطر […]

فروغِ جاودانه…
راستش دلم نیامد تنهایی بخوانمشان. شما را هم به خواندن و شنیدن صدای فروغ دعوت میکنم. نوش جانتان نیما برای من آغازی بود… نیما برای من آغازی بود. میدانید نیما شاعری بود که من در شعری برای اولین بار یک فضای فکری دیدم. دیدم که با یک آدم طرفم، نه یک مشت احساسات […]

تاثیر نوشتنِ «لیست اهداف روزانه»
همه ما این دغدغه را داریم که کارهای روزانه خود را بنویسیم و به تکتکشان عمل کنیم. اما اغلب ما، «فقط» دوست داریم، و صرفا تلاشی در این مورد نمیکنیم. این همان «هدفهای آرمانی» است. برای آنکه از این بلاتکلیفی و سستی بیرون بیایم نیاز است به تعهداتی که به خود میدهیم عمل کنیم. پیشنهاد […]

در کدام مکان هنگام نوشتن احساس راحتی میکنید؟
اغلب ما فکر میکنیم نوشتن یعنی صاف پای میز بنشینیم، کاغذ و قلم خود را سفت بگیریم و شروع به نوشتن کنیم، قوانین خاص خودش را رعایت کنیم تا نتیجهی بهتری دریافت کنیم. اما این تفکر ساخته دوران مدرسه است. زیرا ما نوشتن را فقط متعلق به آن روزها میدانیم. مگر اینکه در شاخههایی مثل […]

نبض کلمات در تنهایی
«تازه یاد گرفتهام که چگونه با خودم زندگی کنم». این جمله را از هنریت کلاوسر به یاد دارم. جملهای که سالها خواندن و نوشتن پشت سر گذاشته است. دستاورد بزرگیست، رسیدن به عزت نفس و باور، آن هم از سوی احساس درونیِ خود، پذیرش خودِ درونی (هرآنچه که هستیم) و درک این موضوع که […]

صندوق ایدههای ناخودآگاه
هنریت در کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد، ابتدای شروع هر فصل می گوید: «اگر بدانی دنبال چه هستی حتما آن را به دست می آوری». تاکنون برای اهدافتان چه اقداماتی کردهاید؟ چند قدم برای رسیدن به آنها به جلو برداشته اید؟ وقتی اهدافتان را روی کاغذ می آورید یعنی به خودتان اجازه رسیدن به […]

کتاب بهترین دوست یا بدترین دشمن…
گابریل گارسیا مارکز میگوید: « در ۵۰ سالگی پی بردم که کتاب بهترین دوست انسان است و تقلید کور کورانه از آن بدترین دشمن او» به راستی، خیلی مواقع با خواندن چند مطلب از یک کتاب فکر میکنیم، هیچ عیب و نقصی در آن وجود ندارد و تماما حقیقت را میگوید. به راحتی پیرو […]

هیچگاه دیر نیست…
بیراه نیست که «قلم» زبان دوم بشر است. با نگاشتن هر واژه روی کاغذ جان میآفریند و بر کالبد هر انسانی طراوات و آگاهی میبخشد. هر کدام از ما به نوعی با همین زبان بشری مینگاریم. اکنون مدتی است که لال شدهام! از همین زبان زندهی بشریت، از همین ودیعهای که درون دستان تک […]

بوسه به خال ماه
میریخت آفتاب در کوچهای بُن بست از لنگههای در تا کوله بار مَرد چشمی ز پشت سَر میجُست خورشید را در کوله بار مَرد گویی که او بُرده است شش حرفِ خورشید را ابرِ کبود رنگی با تکهای غصه بوسه به خالِ ماه با طرح قالیها میزد و میبالید مَرد همچنان پرشور میرفت و میخندید […]

قدرت ثُبات
قبلا هم بارها برای خود تاکید کرده بودم، که هیچ چیز به اندازه قدرت ثبات تکانشی در مسیرم ایجاد نمیکند. این روزها در پیِ این قدرتم. تا بتوانم اندکی ثبات را در کارهایم ایجاد کنم. این ثبات سالهاست در پیِ من است. اما چون دل به دلش ندادهام هیچ وقت آن طور که میخواستم نشد. […]